به مناسبت عید نوروز تمام آگهی ها در میهن ادز رایگان شد www.mihan-ads.ir
تیونینگ نسخه جدید مرسدس بنز SLS AMG |
کارشناسان آلمانی تیونینگ شرکت دومانیگ از آخرین دستاورد خود ، برنامه به روز رسانی مرسدس بنز sls amg black پرده برداری کردند.
تیونینگ مرسدس بنز sls amg black series یا هر خودروی دیگری در آن محدوده قیمتی می تواند بسیار سخت و دور از تصویر ذهنی مدنظر مشتریان باشد. اما با این وجود دومانیگ به همه جنبه های مهم در تیونینگ این خودرو اهمیت داده است. این خودرو دارای سامانه تعلیق kw مجهز به سیستم افزایش ارتفاع هیدرولیک است که حتی با تلفن های همراه iphone قابل کنترل می باشد. همچنین این ابر خودرو دارای رینگ های آلیاژی 20 و 21 اینچی در محورهای جلو و عقب و تایرهای 30/285 و 35/325 می باشد. اما مهم ترین بخش این خودروی تیون شده به موتور آن اختصاص دارد. موتور خودروی فوق یک موتور 3.6 لیتری v8amg است که توان خروجی آن از 631 اسب بخار حالت استاندارد به 800 اسب بخار افزایش یافته است. متاسفانه هنوز جزئیات قیمت گذاری این خودرو اعلام نشده است. |
منبع:www.machinemag.com
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
خنده را معنی سرمستی مکن
انکه میخندد غمش بی انتهاست…
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
آهسته فتح کرده ای با چشمهایت هرچه داشته ام را
حالا تمام جهان من مستعمره ی توست
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
روزی را میبینم مرغانی که نزد ما دانه چیدند نزد همسایه تخم گذاردند
ولی ایمان دارم روزی بوی کبابشان به مشامم خواهد رسید
اندکی صبر سحر نزدیک است !
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
دوستم!
پیراهنم را بزن بالا…
کمرم را دیدی؟
نترس چیزی نیست…!
اینها فقط جای خنجرند، من نفهمیدم در رفاقت چه شد!
“تو مواظب باش”
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
تـــــو که میتونستى
ایـــن همــه بـــد باشى
غلط کردی اوایل اون همــه خوب بودى…
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
این روزها…..شیشه شده ام…. زود میشکنم….
اما……؟!؟!
بد می برم….!
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
عــــادت نـــدارم درد دلـــــم را ، به هـمه کــــس بگویـــم
پس خاکـــــش میکنم زیــر چهـــــره ی خنــــدانم
تا همـــــه فکـــــر کننــــد نه دردی دارم و نه قلبــــــــــــــی
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
بعضی وقتا باید بذاری آدما همینطوری برن
نه برای اینکه اونا واسه تو با ارزش نیستن
بلکه برای اینکه تو دیگه برای اونا با ارزش نیستی
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
عشـــــق یــعنی حـتی اگـه بدونـــی نـمیخوادتــــــ
بدونــــی نمیشـــــه امــا نتـــونی ترکــشی کنـــی..
نه خــــودشو , نه فکـــــرشو . . .
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
مُراقــب بــآش
به چه کسـی اِعتــمـــآد میکنی،
“شیـــــــطان” هَـــــم یه زَمــــــآنـی “فرشتـــــــــــه” بــود…
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
یه وقتــــــایی هست که جواب همه نگرانیـــات و دلتنگیات
میشــه یه جمله که میکوبن تو صورتــــت
“بهم گیر نـــــــده، حوصله ندارم “…
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
دلــــم به حال “مــا” می سوزد ، که “من و تو”
خیلی وقت است تنهایش گذاشته ایم . . .
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
•
•
•
من تو را دوست دارم
تو مرا دوست نداری
باشد ولی
من به “دوست” مشترک مان
حسودی ام می شود
•
•
•
اس ام اس زیبا سری 17
SMS Ziba
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
امشب شب چهارشنبه سوریه و میخوام بیاد توکه نیستی
بالون آرزویی به آسمون بفرستم
و آرزویم را هم که دگر تمام مردم شهر میدانند
توهم بگو آمین
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
واست آتیش روشن کردم که آخر زمستونه
چهارشنبه ی آخر سال قلب من آتیش بارونه
غم هاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو
چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
چهارشنبه سوری در پیش روی ماست
همه بدبختی ها در پشت
روزای خوش همه در پیش
چه غوغا میکنه آتیش !
چهارشنبه سوری مبارک
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
یه وقت نری از رو آتیش بپری !
آخه تجربه ثابت کرده اگه خر از رو آتیش بپره ؛ رم میکنه !
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
سوختن غصه هات تو آتیش چهارشنبه سوری آرزومه !
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
سلامتیه اونایی که براشون مثل آتیش چهارشنبه سوری بودیم
همه وجودمون تو آتیش عشقشون سوخت
تا اونا با شادی از رومون بپرن و رد بشن
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
یکی از فانتزیام اینه که وقتی از روی آتیش میپرم کباب نشم ؛
آخه جیگر طاقت حرارت نداره !
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
چنین گفت زرتشت:
” که سوزانید بدی را درآتش ، تا ز آتش برون آید نیکی”
پس تو نیز چنین کن ۴شنبه سوریت مبارک
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
بهار را با چهارشنبه سوری
تابستان را با آفتاب سوزانش
پاییز را با رنگهای آتشینش
و زمستان را با گرما ی دلنشین اجاق ها میشناسم !
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
یک عدد شلوار خمره ای سایز ۸۰ ، راه راه ریز آبی سفید
جیب ۳۰سانتی ، خشتک تیوبلس سه لایه کِشی
مخصوص پرش از موانع چهارشنبه سوری !
فوری فروشی …
معاوضه با باغ پسته یا ویلا در شمال کشور
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
یکی از فانتزیام اینه که ۴شنبه سوری جلوی پای یه خانم باردار بمب ساعتی بندازن
و منم خودمو طی یک حرکتی اسلوموشن پرشی پرت کنم روش
ولی قبل از رسیدن بهش منفجر بشه
و صورتم مثل این انفجارهای تام و جری سیاه بشه
و زل بزنم توی دوربین تا من باشم دیگه
از این فانتزی های جانفشانانه از خودم منتشر نکنم !
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
•
•
•
تق تق تق فش فشه، فاصلمون کم بشه
هیزم و نفت و آتیش، دوست دارم خداییش
سیب زمینی به سیخه، عکس گلت به میخه
غماتو بیار فوتش کن، کینه داری شوتش کن
هوا بهاری میشه، سرما فراری میشه
زردی ازت دور بشه، هر چی میخوای جور بشه
پیشاپیش ۴شنبه سوری و سال نو مـبــارکــــ
•
•
•
اس ام اس چهارشنبه سوری خنده دار و عاشقانه
sms wednesday Suri
اس ام اس سیگار 93
SMS Sigar
•
•
•
دود سیگار با یه روح بیمار
عکس دونفره ی ما روی دیوار
دو سه روزه بیکار
توی خونه بیدار
اشکایی که میچکه روی گیتار !
پادشاه باش
حتی اگر قلمروات اندازه ی عرض شانه هایت باشد !
برای دیدن همه ی اس ام اس ها به ادامه مطلب بروید
در تصاویر زیر چهره غم انگیز بناهای متروکه پس از ترک شدن را می بینید!!
گسترش روز افزون شهرها و تفاوت امکانات شهری نسبت به روستاها موجب شده جمعیت روستایی در جهان به طرز عجیبی کاهش پیدا کند. ترک روستاها برای هر دولت و ملتی دارای تبعات جبران ناپذیری است.
کریس لاک هارد عکاس کانادایی ساکن تورنتو با سفر به نقاط مختلف جهان از جمله روستاهای اطراف دیترویت (آمریکا) بزرگترین شهر ایالت میشیگان، هممرز با شهر ویندزور در کانادا، ضمن به تصویر کشیدن خلاقانه بناها و سازه های از کار افتاده و فاقد سکونت و کاربری در دل فضای زیبای روستا و دهکده در این مرز، وضعیت اماکن ترک شده پس از مهاجرت انسانها به شهر را به خوبی توصیف کرده است.
در این تصاویر به خوبی مشخص است که با وجود طبیعت بکر، زمینهای حاصلخیز و شرایط ایده آل برای زندگی و سکونت، روستائیان با هدف درآمد بیشتر و تغییر در سبک و سیاق زندگی حاضر به ترک این منطقه شده اند و پس از رفتن خود چگونه گرد و سایه مرگ بر روی سازه و اشیاء ها می نشیند.
منبع: تابناک
مرد درحال تمیز كردن اتومبیل تازه خود بود كه متوجه شد پسر 4 ساله اش تكه سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد .
مرد با عصبانیت دست كودك را گرفت و چندین مرتبه ضربات محكمی بر دستان كودك زد بدون اینكه متوجه آچاری كه در دستش بود شود
در بیمارستان كودك به دلیل شكستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .
وقتی كودك پدرخود را دید با چشمانی آكنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان من كی دوباره رشد می كنند ؟
مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن ماشین ..
و با این عمل كل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی كه كودك ایجاد كرده بود خورد كه نوشته بود :
( دوستت دارم پدر ! )
روز بعد مرد خودكشی كرد .
عصبانیت و عشق محدودیتی ندارند .
یادمان باشد چیزها برای استفاده كردن هستند و انسان ها برای دوست داشتن .
مشكل دنیای امروزی این است كه انسانها مورد استفاده قرار می گیرند و این درحالی است كه چیزها دوست داشته می شوند .
مراقب افكارت باش كه گفتارت می شود .
مراقب گفتارت باش كه رفتارت می شود .
مراقب رفتارت باش كه عادت می شود .
مراقب عادتت باش كه شخصیتت می شود .
مراقب شخصیتت باش كه سرنوشتت می شود
و اما اینکه هیچ وقت از یادت نبر که در مورد کسی زود قضاوت نکن ...
روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قرار دهند .
سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هرکدام از همکلاسی هایشان بگویند ، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند .
بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هرکدام از دانش آموزان پس از اتمام ،برگه های خود را به معلم تحویل داده ، کلاس را ترک کردند .
روز شنبه ، معلم نام هر کدام از دانش آموزان را در برگه ای جداگانه نوشت ، وسپس تمام نظرات بچه های دیگر در مورد هر دانش آموز را در زیر اسم آنها نوشت .
روز دوشنبه ، معلم برگه مربوط به هر دانش آموز را تحویل داد .
شادی خاصی کلاس را فرا گرفت .
معلم این زمزمه ها را از کلاس شنید ” واقعا ؟ “
“من هرگز نمی دانستم که دیگران به وجود من اهمیت می دهند! “
“من نمی دانستم که دیگران اینقدر مرا دوست دارند . “
دیگر صحبتی از آن برگه ها نشد .
معلم نیز ندانست که آیا آنها بعد از کلاس با والدینشان در مورد موضوع کلاس به بحث وصحبت پرداختند یا نه ، به هر حال برایش مهم نبود .
آن تکلیف هدف معلم را بر آورده کرده بود .دانش آموزان از خود و تک تک همکلاسی هایشان راضی بودند با گذشت سالها بچه های کلاس از یکدیگر دورافتادند . چند سال
بعد ، یکی از دانش آموزان درجنگ ویتنام کشته شد . و معلمش در مراسم خاکسپاری او شرکت کرد .
او تابحال ، یک سرباز ارتشی را در تابوت ندیده بود . پسر کشته شده ، جوان خوش قیافه وبرازنده ای به نظر می رسید .
کلیسا مملو از دوستان سرباز بود . دوستانش با عبور از کنار تابوت وی ، مراسم وداع را بجا آوردند .. معلم آخرین نفر در این مراسم تودیع بود .
به محض اینکه معلم در کنار تابوت قرار گرفت، یکی از سربازانی که مسئول حمل تابوت بود ، به سوی او آمد و پرسید : ” آیا شما معلم ریاضی مارک نبودید؟ “
معلم با تکان دادن سر پاسخ داد : ” چرا”
سرباز ادامه داد : ” مارک همیشه درصحبتهایش از شما یاد می کرد . “پس از مراسم تدفین ، اکثر همکلاسی هایش برای صرف ناهار گرد هم آمدند . پدر و مادر مارک نیز
که در آنجا بودند ، آشکارا معلوم بود که منتظر ملاقات با معلم مارک هستند .
پدر مارک در حالیکه کیف پولش را از جیبش بیرون می کشید ، به معلم گفت :”ما می خواهیم چیزی را به شما نشان دهیم که فکر می کنیم برایتان آشنا باشد . “او با دقت دو برگه کاغذ
فرسوده دفتریادداشت که از ظاهرشان پیدا بود بارها وبارها تا خورده و با نواری به هم بسته شده بودند را از کیفش در آورد .
خانم معلم با یک نگاه آنها را شناخت . آن کاغذها ، همانی بودند که تمام خوبی های مارک از دیدگاه دوستانش درونشان نوشته شده بود .
مادر مارک گفت : ” از شما به خاطر کاری که انجام دادید متشکریم . همانطور که می بینید مارک آن را همانند گنجی نگه داشته است . “
همکلاسی های سابق مارک دور هم جمع شدند . چارلی با کمرویی لبخند زد و گفت : ” من هنوز لیست خودم را دارم . اون رو در کشوی بالای میزم گذاشتم . “
همسر چاک گفت : ” چاک از من خواست که آن را در آلبوم عروسیمان بگذارم . “
مارلین گفت : ” من هم برای خودم را دارم .توی دفتر خاطراتم گذاشته ام . “
سپس ویکی ، کیفش را از ساک بیرون کشید ولیست فرسوده اش را به بچه ها نشان داد و گفت :” این همیشه با منه . … . . ” . ” من فکر نمی کنم که کسی لیستش را نگه
نداشته باشد .. “
معلم با شنیدن حرف های شاگردانش دیگر طاقت نیاورده ، گریه اش گرفت . او برای مارک و برای همه دوستانش که دیگر او را نمی دیدند ، گریه می کرد .
سرنوشت انسانها در این جامعه بقدری پیچیده است که ما فراموش می کنیم این زندگی روزی به پایان خواهد رسید ، و هیچ یک از ما نمی داند که آن روز کی اتفاق خواهد
افتاد .
بنابراین به کسانی که دوستشان دارید و به آنها توجه دارید بگویید که برایتان مهم و با ارزشند ، قبل از آنکه برای گفتن دیر شده باشد.
اگر شما آنقدر درگیر کارهایتان هستید که نمی توانید چند دقیقه ای از وقتتان را صرف فرستادن این پیغام برای دیگران کنید ، به نظرشما این اولین باری خواهد بود
که شما کوچکترین تلاشی برای ایجاد تغییر در روابط تان نکردید ؟
هر چه به افراد بیشتری این پیغام را بفرستید ، دسترسی شما به آنهایی که اهمیت بیشتری برایتان دارند ، بهتر و راحت تر خواهد بود .
بیاد داشته باشید چیزی را درو خواهید کرد که پیش از این کاشته اید
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند.شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.
در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند.آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود.شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد.همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت.بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید.ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!
راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود».
قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند.پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد.این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود
همسر و تلفن همراه *اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد میکنید با همسرتان بر خورد میکردید** **اکنون خوشبخترین فردِ دنیا بودید**اگر هر روز شارژش میکردید**باهاش در روز از همه بیشتر صحبت میکردید**پایِ صحبتهایش می نشستید**... پیغامهایش را دریافت میکردید**پول خرجش میکردید**براش زیور آلاتِ تزئینی میخرید**دورش یک محافظ محکم میکشیدید**در نبودش احساسِ کمبود میکردید**حاضر نبودید کسی نزدیکش شود حتی**مطالبِ خصوصیتان را به حافظه اش میسپردید**و اگر همیشه... همراهِ اولتان بود**با داشتن یک همسر خوب و مهربان هیچکس تنها نیست**الان هم که گوشی ها تاچی شده، اگر همونقدر که گوشی رو تاچ میکنید همسرتون رونوازش بکنید کلی خوشبخت می شوید*
جوابیه* بسیار زیبا بود ولی یادآوری میکنیم که گوشی سر خود حرف نمیزنه**گوشی با یک دکمه خفه میشه**گوشی نمیگه چی بخر چی نخر**گوشی نمیگه چرا دیر اومدی**گوشی میتونه روی سایلنت باشه**اصلا گوشی میتونه خاموش باشه**گوشیو اگه جا بزاری نمیگه چرا منو نبردی**گوشی نمیگه بچه میخوام**گوشی با دوستاش بیرون نمیره**گوشی حداقل شبا زنگ نمی خوره**راستی از همه اینا مهمتر**بیشتر مردم سالی یه بار گوشی عوض می کنن*
خالق من «بهشتی» دارد، نزدیک، زیبا و بزرگ؛
و «دوزخی» دارد، به گمانم کوچک و بعید؛
و در پی دلیلیست که ببخشد ما را ...
«دکتر علی شریعتی»
اگر... اگر گناه وزن داشت؛ هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد، خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند، و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم...
به دلم افتاده بود انگار جدايی
به دلم افتاده بود که بيوفائی
به دلم افتاده بود می ری ز پيشم
به دلم افتاده بود آواره می شم
به دلم افتاده بود تو جنس سنگی
که می خوای با دل تنگ من بجنگی
به دلم افتاده بود تنهام ميذاری
واسه تنها کردنم بهونه داری
به دلم افتاده بود ميشکنم از تو
که تو زخمی رو دلم دوباره از نو
به دلم افتاده بود که نمی مونی
که يه روزی منو از خودت می رونی
به دلم هرگز نيافتاد برم وتنهات بذارم
هر بلائی سرم اومد همه اش و سرت بيارم
به دلم هرگز نيافتاد انتقاممو بگيرم
يا بگيرم کينه از تو تا به اون روز که بميرم
به دلم هرگز نيافتاد قدر قلبمو بدونم
حتی فکرشم نکردم که بدون تو بمونم
فرق ما از اينجا پيداست فاصله ميون دلهاست
تو دلت سرکش و مغرور من دلم هميشه تنهاست!!!
گفتي دوستت دارم. قلبم تندتر از هميشه تپيد،
لبخند زدم و باورت کردم با اينکه مي دانم لبها دروغ مي گويند.
با صدايت مرا نوازش کردي، تپش قلبت را حس کرم،
مهربان و پاک بود.
در آغوشت غرق محبت شدم.
به تو تکيه کردم و آرام شدم.
نگاهت مهربان است و صدايت آرامش،
دستانت بخشنده و بويت بوي بهار عشق.
با تو احساس امنيت مي کنم.
احساس زيبايي، احساسي که مرا از تمام بي رحمي ها و بدي ها حفظ مي کند.
روز تولد عشق قلبم را به تو هديه دادم
که دستت را به من بدهي تا يکي شويم و پرواز کنيم
گذشته را زنده مکن زیرا انها خوب یا بد تمام شده اندو بر مبنای انچه امروز برایت اتفاق می افتد بنا کن
شنونده خوبی باش چون تو فقط عقایدی را که با عقاید خودت یکی است گوش می کنیش
خداوند روزی نمی دهد مگر به عرق پیشانی
اغاز هر کار مهمترین قسمت ان است
من؛
نه عاشق بودم،
وُ نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من٬
من خودم بودم و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس می ارزد.
آدم هایی که وقتی ناراحتی و گریه میکنی
هی می آیند به دروغ میگویند اوضاع خوبست
و هی راهکار هایی پیشنهاد میدهند
که خودشان هم میدانند چرند است
و خلاصه هی میخواهند آرامت کنند
تا اشک هایت را نبینند
دوست داشتنید.
اما آنهایی که بی هیچ حرفی بغلت میکنند
فقط دوست داشتنی ترند
وقتی سکوت خدا را در برابر عبادتت دیدی، نگو خدا با من قهر است
. او به تمام کائنات فرمان سکوت داده،
تا حرف دل تو را بشنود.
پس حـــرف دلـت را بگــــو....
شاید برایت عجیب باشه این همه آرامشم
خودمانی میگویم ، به آخر که برسی فقط نگاه میکنی !!
* * *
سرنوشتم چیز دیگر را روایت میکند / بی تعارف این دلم خیلی هوایت میکند
قلب من با هر صدا با هر تپش با هر سکوت / غرق در خون یکنفس دارد دعایت میکند
* * *
تــو از آن هــایـی هستــی
کــه فکــر بـه تــو ، دیــدن تــوست
و دیــدن تــو فکــر تــو
* * *
هـر شـب از پُـشـت صـفـحـه کـوچـک مـوبـایـل . . .
در آغـوشـت مـیـگـیـرم . . .
و نـمـیـدانـی کـه چـه آرامـشـیـسـت هـمـیـن آغـوش خـیـالـی !!!
* * *
دوست داشتن ساده است و باور کردنش سخت
تو ساده باور کن ، که سخت دوستت دارم
* * *
کاش میشد در آسمان ها پر کشید / چون عقابی ابرها را هم درید
پر کشید و در حضورت جان سپرد / لحظه ی آخر دو چشمان تو دید
* * *
عشــق
همین خنده های ساده ی توست
وقتی با تمام غصه هایت میخندی
تا از تمام غصه هایم
رها شوم
* * *
تو” آن نیستی که به یادت بیاورم ، “تو” آن همیشه ای که به یادم می مانی . . .
* * *
دوام نمیاورم سرمای زمستان امسال را
باید کوچ کنم… به قشلاق آغوشت
* * *
آدمیان به لبخندی که بر لبی نشانند ، به احساس خوبی که بر جا می نهند
و به دردی که می کاهند ، می مانند ، بی شک تو ماندگاری
* * *
فاصلهی زمین تا آسمان را
آسمان پُر میکند
فاصلهی من تا تو را، تو
* * *
تو تغییر نور را در آسمان تماشا میکنی
من چشمهای تو را
* * *
دلم قهوه میخواهد
از همانهایی که برای آشنایی
با اصرار مرا به آن دعوت میکردی
نه از این قهوه هایی که در تنهایی سر میکشم
* * *
زندگی چرخش واژگان است ، یکی به جرم تفاوت تنهاست ، یکی به جرم تنهایی متفاوت .
* * *
دلم برای لمس نگاهت سخت دلتنگی میکند ، به کدامین بهانه حواسش را پرت کنم !
* * *
روزی که با تو شروع نشود
اصلا نمی ارزد
به شب برسانی اش
* * *
اگـــر تو را امـــتحان میگرفتند ،
بی شک من رتبه ی اول میشدم ،
بس کــه تــکرار کردم نامـــــت را در مرور خاطرات …!
* * *
تو میدانی از مرگ نمترسم،
فقط، حیف است،
هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم
* * *
گرمایی بوده ام همیشه ولی بین خودمان بماند ،
سرمایی میشوم …
وقتی پای آغوش تو در میان باشد …
* * *
عــشــق مــن ! بیا !
قـــول می دهم که : قایقت شوم ؛
تـــو فقط بادبانم باش ! …
بـــگذار هر چه حرف پشت سرمانم می زنند ،
باد هوا شود ؛ و دورمان کند از این آدم ها … !
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند.شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.
در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند.آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود.شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد.همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت.بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید.ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!
راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود».
قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند.پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد.این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود
آدما گاهی لازمه
چند وقت کرکرشونو بکشن پایین
یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :
کسی نمرده.
فقط دلم گرفته
آدم هــا بــرای هــم ســنگ تمــام مــی گــذارند آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند. اما نه وقتی که در میانشان هستی، نه... آن جا که در میان خاک خوابیدی؛ «سنگ تمام» را می گذارند و می روند ...!
با عضويت در دوستانه واطلاع به ما هر مطلبي به اشتراك بگذاريد نويسنده دوستانه باشيد.اینجا همه چی در همه!!!